فاکتورهای زیادی برای امتیازدهی به یک اپلیکیشن یا سایت وجود دارد اما در نهایت آنچه بیش از همه اهمیت دارد میزان رضایت کاربر است. مفهوم تجربه کاربری یا همان UX به همین موضوع توجه میکند. به همین خاطر در طراحی UX همواره سعی میشود تا تجربهای خوشایند برای کاربران رقم بخورد. در این مقاله قصد داریم به این مسئله مهم بپردازیم و در مورد مزیتهای آن صحبت کنیم.
تجربه کاربری (User Experience) که بهاختصار با حروف UX از آن نام میبرند تعامل کاربر با یک محصول را زیر ذرهبین میبرد. فرقی نمیکند که آن محصول فیزیکی یا دیجیتالی باشد. معمولاً نام تجربه کاربری در کنار رابط کاربری قرار میگیرد ولی کار این دو با یکدیگر تفاوت اساسی دارد. در UI بیشتر به ظاهر پرداخته میشود اما در UX سه بعد کیفی است که ارزیابی میشود:
تصور کنید که یک سایت دارید که ظاهر بسیار خوبی دارد اما مشخص نیست منوها در کدام قسمت قرار دارند؛ چرا که آیکون سه خط در هیچ کجای سایت دیده نمیشود. این نکتۀ بهظاهر کوچک در صورت نادیدهگرفتهشدن کاربر را گیج خواهد کرد. بهنوعی در حال حاضر علامت سه خط موازی و سهنقطه عمودی، بر حسب تجربه، تبدیل به نمادهایی برای دسترسی به منوها شدهاند. برای همین است که UX بهصورت ویژه روی تجربه کاربر مانور میدهد. مثالهایی از این دست بسیار هستند. یک اتومبیل را در نظر بگیرید؛ پدالها بهاینترتیب هستند: گاز، ترمز و کلاچ. حالا اگر یک شرکت خودروسازی این ترتیب را به هم بریزد قطعاً راننده تجربه خوشایندی نخواهد داشت.
یک طراح رابط کاربری برای انجام کار خود روند به خصوصی را در پیش میگیرد. در این بخش نگاهی داریم به این روند و آنچه در نهایت موجب یک طراحی مطلوب میشود.
چندان تعجبآور نیست که انجام تحقیقات قسمتی از روند طراحی UX باشد. طراح در گام اول نیاز دارد تا تمامی کانالهایی را که ممکن است کاربر از آنها وارد شود شناسایی کند. این فرایند مسلماً به یک سری تحقیقات احتیاج دارد. بعد از آنکه این مورد انجام شد آنوقت نوبت به طراحی UX میرسد. تمامی این مسیرها باید به شکلی سازماندهی شوند که بیشترین تأثیر را روی مخاطب بگذارند. موانع موجود نیز به طور کامل باید از سر راه برداشته شوند تا راحتی و سهولت دسترسی میسر شود.
از سوی دیگر نباید نسبت به نیازهای کاربران بیتفاوت بود. برای یک وبسایت که محصولی خاص را میفروشد یکی از نیازها میتواند وجود یک پشتیبان باشد. درصورتیکه مشتری بخواهد سؤالاتی در مورد جزئیات بپرسد، پشتیبان به او کمک خواهد کرد. این سایت بی شک رقبایی در دنیای اینترنت دارد. طراح UX اقدام به آنالیز این رقبا میکند تا به نقاط قوت و ضعف آنها پی ببرد.
پرسش از مشتریها راه دیگری برای تحقیق است. پس از خرید محصول یا ارائه خدمات میشود با یک پیام کوتاه یا لینک اینترنتی نظرات کاربران را جویا شد. این نظرسنجی میتواند در زمینه کیفیت خدمات، سرعت ارسال محصولات، رضایت از محصول یا همۀ اینها با هم باشد.
پس از انجام تحقیقات و بهدستآوردن اطلاعات وقت ارزیابی آنها است. در اینجا طراح باید ببیند چه نکات مشترکی در بین نظرات کاربران، سؤالاتی که از پشتیبانی پرسیده شده و... وجود دارد. در نهایت یک جمعبندی صورت میگیرد تا مشخص شود چه قسمتهایی نیاز به کار دارند. ممکن است نیاز باشد امکانات جدیدی به سایت افزوده شود یا برخی قسمتها که تعامل بهخوبی انجام نمیشود اصلاح گردد. به مواردی از این دست تنها در صورتی پی میبریم که کار ارزیابی اطلاعات بهخوبی انجام پذیرد.
یکی از کارهای دیگری که طراح UX انجام میدهد مشاهده از دریچۀ دید کاربر است. فرض کنید یک آژانس مسافرتی دارید. برای شما که صاحب این مجموعه هستید شاید اطلاعات مربوط به پروازها اهمیت نداشته باشد چون قصد سفر ندارید. اما از زاویه دید مشتری شما اطلاعات پرواز، هتلهای پنجستاره مقصد، شرایط آبوهوایی و اطلاعات اینچنینی کاملاً ضروری هستند. به همین خاطر باید سایت شما بر اساس نیازها و اهداف مشتری خدمترسانی کند. برای تحقق این مسئله، طراح UX باید خودش را جای کاربر بگذارد.
بدون تست و آزمایش عیب و ایرادها مشخص نمیشود. در طراحی تجربه کاربری، از طریق تست یک برآورد کلی از میزان کاربرپسند بودن به دست میآید. تست کاربردپذیری یا Usability Test در این خصوص میتواند بسیار مفید باشد. آزمون کاربردپذیری مشخص میکند که نرمافزار از نظر طراحی انسانی تا چه حد کاربردپذیر است.
از آنجا که طراحی رابط کاربری و طراحی تجربه کاربری بعضاً با هم اشتباه گرفته میشوند، بد نیست اشارهای به تفاوت آنها هم داشته باشیم. مثالی که برای درک تفاوت این دو عموماً به کار میرود شیشه سس گوجهفرنگی است. طراحی عروسکی شیشههای سس شاید ظاهر جذابی به محصول بدهد اما یک مشکل اساسی را نادیده میگیرد. وقتی محتوای شیشه کم شد، خارج کردن باقیمانده سس برای مصرفکننده دشوار میشود. در عوض اگر بهجای عروسک یک سر پهن برای سس طراحی شود، مصرفکننده بهراحتی میتواند شیشه را برعکس روی میز بگذارد و دیگر برای خارج کردن آن مشکلی نخواهد داشت.
ولی ماجرا به اینجا ختم نمیشود. UX فراتر از اینها است. برای درک مهم بودن تجربه کاربری بیایید مثال واضحتری بزنیم. یک کامپیوتر را در نظر بگیرید. داشتن یک پوستۀ کیس زیبا در نگاه اول جذابیت زیادی برای بیننده دارد اما کار اصلی را قطعات درون این کیس انجام میدهند. میزان کارایی کامپیوتر با سختافزارهای قدرتمند آن تعیین میشود نه زیبایی ظاهری. در این مثال UX همان قطعات سختافزاری و UI پوستۀ کیس است.
طراحی رابط کاربری روی سلیقه و ظاهر تمرکز میکند و از ابزارهایی مثل انیمیشن، تصاویر، ویدیو و... بهره میگیرد. UX چون مستقیما درگیر کاربر است روی مفاهیم روانشناسی مانور میدهد. با این وجود نباید این پندار غلط در ذهن شما شکل بگیرد که تفاوت میان این دو، آنها را از هم دور میکند. UI و UX در حقیقت مکمل یکدیگر هستند درست مثل HTML و CSS. و به همین جهت در پارهای از موارد حیطۀ کاری آنها همپوشانی دارد.
برای طراحی به روشی مؤثر باید یک سری مهارتها را کسب کرد. اولین گزینه همان آشنایی با تکنیکهای روانشناسی است که پیشازاین به آن اشاره شد. طراح UX همچنین باید مهارتهای ارتباطی خود را افزایش دهد چرا که مدام با کاربران در تعامل است. سومین مورد توانایی تجزیهوتحلیل از زوایای مختلف است. این مهارت سبب میشود تصمیمهای بهتری در زمینه طراحی گرفته شود. در کنار اینها نباید معماری اطلاعات را نادیده گرفت. حجم بالای اطلاعاتی که دربارۀ کاربران از طریق کانالهای مختلف جمعآوری میشود باید بهدرستی سازماندهی شود. به این دلیل معماری اطلاعات یک مشخصۀ کلیدی برای موفقیت در طراحی UX است.
گروه شاخه با در اختیار داشتن تیمی باتجربه و متخصص در زمینه طراحی UI و UX آماده است تا در مسیر پیشبرد کسبوکار اینترنتی شما را همراهی کند. از کارشناسان ما مشاوره بگیرید و با جزئیات کار آشنا شوید!